چگونه مشکل کمرویی و گوشه گیری را در دانش آموزان حل کردم
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 74 |
دریافت فایل
مقدمهکم رویی در دانش آموزانکودکان کمرو و گوشه گیر معمولا از داشتن دوست محروم هستند و یا تک دوست بوده و بسیار به آنها وابسته می باشند و به طور کلی از بودن در کنار هم سن های خود لذت نمی برند و به فعالیت های گروه علاقه نشان نمی دهند. متاسفانه کودکان کمرو و کناره گیر معمولا موردتوجه قرار نمی گیرند، علت نیز آن است که نسبت به کودکان دیگر، کمتر توجه اطرافیان را به خود جذب می کنند. روابط اجتماعی این دسته از کودکان در مقایسه با همسالان در عملکردهایشان دچار کمبود و کاستی است و احتمالا حالت هایی از افسردگی و ناشادی را تجربه خواهند کرد و با مشکلات آموزشی خود، مواجه خواهند گردید.روان شناسان کمرویی و گوشه گیری را رفتاری ناسازگارانه تلقی می کنند که بعضا مزمن و با دوام است. این رفتارها سازگاری کودک را با مشکلات زیادی مواجه می کند و برای زندگی سایر اشخاص که به نوعی با کودک در تماس هستند، عامل مزاحمی به حساب می آید. اکثر معلمان و مسوولان مدارس، در طول خدمت آموزشگاهی خود با دانش آموزانی برخورد می کنند که رفتارهایی متفاوت با سایر همکلاسان از خود نشان می دهند. یکی از این رفتارها که نگرانی بزرگترها را برمی انگیزد مشکل کمرویی و گوشه گیری دانش آموزان است که در گستره وسیعی جای می گیرد که با سکون، سکوت، غمگینی و درخود فرورفتگی و انزوا همراه است.● تعریف کمروییکمرویی و کناره گیری کودک، کوششی برای خودداری از ارتباط با محیط اطراف است. کودک کمرو و گوشه گیر ممکن است از برقرارنمودن تماس با افراد و شرکت در فعالیت های اجتماعی، تقلیل یافتن علائق ذهنی و عاطفی به محیط خارج همراه باشد. این دسته از کودکان ممکن است از موقعیت هایی مانند؛ شکست، انتقاد، کمبود، اعتماد به نفس، دستپاچگی یا تحقیر ترس داشته باشند.● مشخصه های رفتاری کودکان کمرو و گوشه گیررفتار گوشه گیری یا انزواطلبی به عنوان یکی از مشکلات عمده در کودکان و نوجوانان محسوب می شود و متاسفانه برای آنکه در مدرسه ایجاد دردسر و مشکل نمی کنند دیرشناخته شده و گاه به عنوان فردی مودب و بی دردسر از طرف دیگران معرفی می گردند. در نتیجه تشخیص و شناخت آنها به تاخیر می افتد و زمانی متوجه مشکل می گردند که کار درمان سخت تر و وضعیت شاگرد حادتر شده است.این کودکان و نوجوانان دارای احساس بی کفایتی بوده و به دنیای درون خود پناه می برند و بیش از حد متواضع هستند و حتی اگر با مسئله ای مخالف باشند جرات بیان مخالفت یا نظرات خود را ندارند.این افراد نسبت به مسائل اطراف خود حساسیت بیش از حدی دارند و اگر مسئله ای مخالف نظر آنها باشد یا مجبور به شرکت در کار جمعی باشند، در گوشه ای کز کرده و با کسی حرف نمی زنند و گاه در هنگام شدت ناراحتی ناخن های خود را می جوند.رفتار چنین کودکانی همواره با شک و تردید همراه است و دور از اطمینان که جهش های ناشیانه و پس روی های ناگهانی به دنبال دارد.همه این حرکات این تصور را ایجاد می کند که شخص کمرو بین دو نیروی متضاد در کش و واکش است.هر کودک کمرویی دارای خصوصیاتی است که ناتوانی او را در نظر خودش بزرگ تر و در نظر دیگران نمایان تر جلوه می دهد. مثل این است که کودک با کمرویی خود می خواهد بگوید؛ «می بینید که من چقدر رنج می برم، پس راحتم بگذارید!»بدین ترتیب کودک با رفتار تردیدآمیز خود به جایی می رسد که از ارتباط های اجتماعی که برای او رنج آور و دشوار است پرهیز می کند، زیرا می ترسد نتواند به صورت مناسبی با آنها روبه رو شود.● نشانه های دیگردست های کودک کمرو غمناک است. کودکی که از کمرویی خود به ستوه آمده است جرات نمی کند دست کسی را که به سوی او دراز شده است بفشارد، زیرا می ترسد که او متوجه غمناک بودن دست هایش بشود. دشواری دیگر برای بعضی از کودکان انزواطلب احساس نیاز رفتن به دستشویی است، زیرا می ترسند برای رفتن به دستشویی از معلم اجازه بگیرند و معلم اجازه ندهد، این دسته از کودکان گاهی موقع حرف زدن دچار دشواری هایی می شوند. از ترس اینکه نتوانند منظور خود را شرح دهند، به لکنت زبان دچار می شوند.این نقص بیشتر در مقابل کسانی مطرح می شود که کودک از قضاوت ایشان بیمناک است. حرف زدن با کسی که مورد اطمینان اوست و به او محبت دارد برایش آسان است. بعضی از معلمان گاهی دیده اند که کودک کمرویی که مورد پرسش قرار گرفته، چنان دست و پای خود را گم کرده است که به ادعای خود سوال را نشنیده است. کودک کمرو با کناره گیری از گروه کودکان، از بازی هایی که به فعالیت گروهی نیاز دارد خودداری می کند و این رفتار او را از آموختن اصول زندگی اجتماعی باز می دارد و مانع رشد احساس اجتماعی بودن در او می شود.کودک کمرو از نوعی احساس حقارت رنج می برد، او به توانایی هایی که دارد اعتماد ندارد و آنها را ناچیز می شمارد. خود را برای زندگی ضعیف و نامجهز می بیند و چنین می پندارد که برای دفاع در مقابل مشکلات آماده نیست.